
اهواز
اهواز
اهواز شهر پل ها ، شهر خوبا ، اهواز شهر مردم با صفا .. و صمیمی …قدیمها بهش میگفتن ناصریه .. اوکسین هم میگفتند .
عید 96 شب بود که رسیدیم اهواز .. خیلی خسته بودیم .. آخه از صبحش که از دزفول زده بودیم بیرون یکسره داشتیم میچرخیدیم .. رفته بودیم یعقوب لیث و بعد شوشتر و بعد چغازنبیل و بعد شوش دانیال و ساعت حدود 9 شب رسیدیم اهواز …
امور اسکان قبلا توسط مدیر اسکان انجام شده بود و یکسره رفتیم هتل و شام را که خوردیم حتی نتونستم دوش بگیرم و بیهوش شدم ..
فردا صبح که بیدار شدیم آفتاب زیبا چنان پر نور بود که اولش فکر کردم لنگ ظهر شده ولی ساعت را که دیدیم متوجه شدیم همون اول صبحه ولی آفتاب اهواز صبحش مثل ظهر تهرانه ..
صبحونه را زدیم و سریع حاضر شدیم و زدیم بیرون …چه شهر قشنگی ..کوچه ها و خونه ها همه مرتب و منظم هستند و از دیدن تک تک خونه ها لذت میبری .. ببینید….
برای اولین بار رودخونه زیبای کارون را دیدیم ..سلام کارون زیبا ..
میدونستید کارون پر آب ترین رود ایرانه که دقیقا از وسط شهر اهواز رد میشه و یه جورائی شهر را دو قسمت شرقی و غربی میکنه ..
آب کارون اساسا گل آلود بود .. نمیدونم همیشه اینطوریه یا الان اینجوری بود .. ؟؟
پل سفید
اول رفتیم دیدن پل سفید که اولین پل معلق ایران بوده و یه جورائی نماد شهر اهواز شده .. سال 1315 ساخته شده و ساختش یه ماجراهائی داشته که در این مقال نمیگنجد .. ( خودتون برید بخونید دیگه ) اساسا اهواز بیشتر برای پل هاش معروفه ..!! فک کنم 8 تا پل اساسی داره ..
پل سیاه
این پل خیلی باحاله و فقط مخصوص قطاره و واقعا رنگش سیاهه و سال 1308 ساخته شده و متفقین قوا و مهماتشون را با قطار از روی این پل رد میکردند ..
هنوز هم ابهت داره ها .
پارک جزیره
همینطور که میچرخیدیم رفتیم پارک جزیره که واقعا یه جزیره است که از یه پل معلق میتونی واردش بشی و اونجا وسیله بازی بچه ها هست و جای استراحت و تفریح و میتونی بری کنار رود کارون ..
تا کمی بچه ها بازی کنند براتون بگم که ارتفاع اهواز از سطح دریا فقط 12 متره و هواش به شدت گرمه و تابستونها فکر اهواز رفتن به سرتون نزنه که دمای 50 درجه اذیتتون میکنه .. ماکه تو عید اینجا هستیم دماسنج ماشین 37 درجه را نشون میده ..
بازار اهواز
راستش بازار اهواز را نشد درست و حسابی و سر حوصله بریم بگردیم و فقط در حد اینکه با ماشین رفتم و پیداش کردم و یه نگاه کوتاه و کم داشتیم .. اهواز یه بازار سنتی داره بنام بازار عبدالحمید که الان بیشتر پاتوق دستفروش هاست .. بازار قدیمی و سرپوشیده هم کلا باز سازی شده و اسمش شده بازار امام
دانشگاه سه گوش ( جندی شاپور)
بعد از جزیره رفتیم برای دیدن دانشگاه سه گوش .. خیلی باحاله یه دانشگاه که کاملا بصورت مثلث ساخته شده و یه جورائی با اهواز هم سن و ساله ..
حالا داستان جندی شاپور اینجوریه که از زمان شاپور ساسانی ، دانشگاهی داشتیم بنام گندی شاپور ، عربهای عزیز تر از جان که به کشورمون حمله کردند چون ” را نمیتونستند تلفظ کنند اسمش را کردند جندی شاپور و جای دقیق این دانشگاه نزدیک های اندیمشک بوده .. که حالا چه ماجراهائی سرش اومده بماند ..
این دانشگاه را به همون نام سال 1334 پهلوی ها ساختند و خیلی هم معتبر بوده ..و چندین بارنام عوض کرده و الان به دانشگاه سه گوش معروفه ..
حالا دیگه رفتیم پل کابلی و با ابهت اهواز ..
پل کابلی
یه جورائی الان دیگه پل کابلی شده نماد شهر اهواز .. بزرگترین پل کابلی ایرانه و انصافا خیلی با ابهت و قشنگه ..
طول پل حدود هزار متره و 4 باند برای رفت و آمد ماشین ها داره .. سال 85 کارش شروع شده و سال 90 بهره برداری شده ..
پل هشتم یا هون پل کابلی ، کلی نور پردازی شده و شب ها واقعا زیبا و دیدنیه ..
اساسا شبهای اهواز خیلی باحال و زیباست .. همه جا نور پردازی شده و انعکاس نورها توی کارون زیبائی خاصی به شهر داده ..
نهار را توی یه رستوران عادی وسط شهر خوردیم و گازش را گرفتیم سمت آبودان و خرمشهر و تا ساعت 9 شب این دو تا شهر را گشتیم و روباره برگشتیم اهواز و یکسره رفتیم به محله جانان ..
پایتخت فلافل (لشکر آباد)
بدون اغراق اعتراف و اعلام میکنم قشنگ ترین ، بچسب ترین و بهترین قسمت این مسافرت جنوب ، امشب بود …. لشکر آباد یه محله ضعیف بوده که با همت فلافلی ها الان شده قطب اقتصادی و گردشگری اهواز ….
خدائیش شاید حدود هزار تا جوان اینجا مشغول بکارند و شاید سیصد تا مغازه فلافلی بغل به بغل هم هستند و با لطف و برکت خداجون تموم مغازه ها پر مشتری هستند .. دور میدون یه جای پارک بهمون دادند و پیاده وارد خیابون سنگفرش شدیم که تقریبا ماشین توش راه نمیدادند و از همون اول موسیقی های با کیفیت و با انرژی بندری جذبمون کردند و کمی جلوتر دیدیم اوووه چه خبرهه .. چه حرکات موزونی..!! جوانهای اهوازی شاد و سرحال جلوی مغازه ها موزون میزنند و دلم غش رفته بود از هنرشون ..بابا اصلا این رقص بندری که توی تهران میشناسیم مسخره است .. اینجا یه تعریف دیگه داره رقص بندری.. محشره!!
اینجا خوراک اصلی فلافله ، کباب و جیگر و جوجه هم هست ولی کم است .. شیرینی جات و باقلوا و بامیه داغ هم برقراره و یه جشن پر ملات انتظار شکمتون را میکشه .. فلافل لبنان ، ابو حیدر ، عمو دائی ، برکه ، فلافل جناب خان و احلام ، دو لپی ، و دویست تا اسم دیگه که یادم نیست ..
ما رفتیم فلافل دمشق .. بخاطر بچه ها نگران بودم که یه وقت فلافلشون تند نباشه و پرسیدم … مشتری بغل دستیم گفت : داداش مسافری ؟ گفتم : بله چطور ؟ گفت : کاکا بردار چند تا بخور ..نمیخواد بپرسی….
رسم عجیبی دارند این اهوازی ها .. اولا که اصولا و اساسا حساب و کتاب فقط با اعلام شماست و اصل اعتماده .. بعد هم شما یه فرقون هم فلافل برداری ، فقط با تعداد نونهائی که میگیری حساب پس میدی ….
ضمنا لازم نیست فلافل ها را لای نون بزاری یه سینی بردار پرش کن فلافل و مخلفات و قارچ کبابی و برو بشین بخور و حالشو ببر ..آخر سر فقط بگو مثلا 3 تا ساندویچ خوردم ….
حالا اینها یه طرف … مگه پول میگیرن ازت .. نه داداش شما مهمان مائی زشته ازت پول بگیریم .. و واقعا بزور بهشون پول دادم ..
الهی همیشه بازارتون پر رونق باشه و برکت کارتون افزون بشه ..
دقیقا از لحظه ای که از اینجا زدیم بیرون دلمون تنگ شد و داشتیم فکر میکردیم دوباره اولین فرصت یه مسافرت اهواز بزاریم … خدائیش لذیذتر و دلچسب تر از تمام غذاهائی بود که توی هر رستوران و هتل بی ستاره و پر ستاره خوردم.. دمتون گرم..
و باز هم شروع کردیم چرخیدن و لذت بردن از شب زیبای اهواز ..
من دیگه هیچی ندارم بگم …
اگه اهواز نرید اگه لشکر اباد نرید و اگه فلافل و قارچ کباابی نخوردید نیم عمرتون برفناست و خبر خوب اینه که هنوز فرصت دارید که برید و لذت ببرید و بخورید و بگردید و کارون و پل های اهواز را ببینید و کیف کنید…
ما هم دوباره بزودی میائیم ..
ارادتمند – مجید حاتمی
سپاس و قدردانی از اشتراک گذاری خوبتون .
خسته نباشید.