
مسجد شیخ لطف الله
مسجد شیخ لطف الله
بعضی جاها را سخت میشه توصیف کرد ..
مخصوصا وقتی پای عشق و عاشقی در میون باشه ، مسجد شیخ لطف الله هم جزء همین جاهاست ..
بنظر من مسجد شیخ لطف الله را نباید ببینید …. ، باید درک کنید باید عاشقش بشید …
مسجدی که با عشق ساخته شده ، خدا کنه بتونم اونجوری که باید براتون توضیح بدم ..
تورو خدا هر موقع کامل سر حوصله بودید این صفحه رابخونید …
تابستون سال 91 بود که یه روز با مسعود و خانومش و فیروزه و هلیا اومدیم اصفهان و یکی از اصلی ترین مقاصد من مسجد شیخ لطف الله بود …
وقتی وارد میدان نقش جهان میشید اولین چیزی که توجهتون را جلب میکنه یه گنبد تقریبا کرم رنگ نازه که جذبتون میکنه برای دیدن.
بیایید بریم دوران صفوی …
فکر کن سال 969 شمسی .. شاه عباس اول یکسری از مراجع شیعه تو لبنان را به اصفهان دعوت میکنه از جمله خانواده شیخ بهائی و شیخ لطف الله ..
حالا بعدش با دختر شیخ لطف الله ازدواج میکنه و به افتخارش دستور میده برای درس و تدریس شیخ و عبادت اهل حرم این مسجد را بسازند .. 18 سال طول میکشه تا این شاهکار حاضر بشه .
سازنده بنا را آخر سر بهتون میگم .. بهتره اول هنرش را درک کنید و آخر بدونید کی بوده که منو روانی کرده ..
اما مسجد شیخ لطف الله :
اولا اینجا شاهکار معماری و کاشیکاریه و بنظر من اوج هنر کاشیکاری در دنیا بوده و خواهد بود ..
گنبد مسجد شیخ لطف الله زیباترین گنبد دنیاست چون هم از داخل هم از بیرون کاشیکاری شده .. از طرفی ارتفاع گنبد به نسبت قطر قاعدش خیلی کمه بنابراین ساختش واقعا سخت بوده …
شنیدم که روزهایی که استاد داشته گنبد را میزده هر شب از مراجع خواهش میکرده زیر گنبد نیمه کاره بخوابند تا مبادا فرو بریزه البته سند برای این روایت ندیدم ..
گنبد یه ویژگی دیگه داره .. اینکه موقع سپیده دم صورتیه و موقع ظهر کرم رنگ و موقع غروب آجری رنگ دیده میشه ، ضمنا وقتی بارون بیاد و خیس بشه رنگش عوض میشه ..
خطوط اسلیمی سفید روی زمینه نخودی رنگ آدم را بیچاره میکنه …
دور تادورزیر گنبد آیات قرآن را به خط ثلث کتیبه کردندو یکسری پنجره با تزئینات فلزی وظیفه نور رسانی به داخل را دارند ..
این مسجد مثل بقیه مسجد ها حیاط چهار ایوانی نداره ..
مناره هم نداره .(میگن چون همسران شاه عباس اینجا عبادت میکردند و خانومها هم که نمیتونستن اذان بگن ..پس مناره هم لازم نبوده ) ..
درب ورودی دو لنگه یه تیکه چوب چناره که 400 ساله تکون نخورده … بالای پنجره سر درب یه کاشی سال 1012 هجری را نشون میده و روش نوشته :
مایه محتشمی خدمت آل علی
بدلیل محل واقع شدن مسجد در میدان قاعدتا میباید درب ورودی بغل محراب می افتاد ..
ولی استاد با استفاده از یک راهرو بینندگان را 45 درجه دور خودشون میچرخونه و از روبروی محراب وارد صحن اصلی میکنه ..
خود این راهرو یه بهشته که باید ببینیدش..
این راهرو یه کارکرد دیگه هم داره…
چون نور داخل صحن بدلایل معنوی کم تعبیه شده بنابراین هر کس یهو از میدان وارد بشه چشمش هیچ جا را نمیبینه ..
ولی تا مسیر این راهرو نیمه تاریک را طی کنه چشمش به نور عادت میکنه و با دیدن کاشیکاریهای بی نظیر آماده میشه برای دیدن گنج اصلی ..
حالا براتون بگم از زیر گنبد …طاووس هزار نقش مسجد شیخ لطف الله
وقتی به گنبد نگاه میکی ، بخاطر گرد و لوزی های کوچیک و بزرگ گنبد را مثل پرهای دم یه طاووس می بینی ،
و قشنگ تر اینکه موقع غروب ، نور آفتاب بازتاب شده از پنجره ها جهت قبله را با دم طاووس نشون میده…
اسلیمی هاو لوزی های بزرگ همه کوچک میشن و کوچیک میشن و تو مرکز تجمع میکنند که نشانه وحدت و برگشت به ذات واحد خداست ..
جالبه بدونید داخل مسجد کتیبه های زیادی از قرآن و اشعار شیخ بهائی کار شده و
جالبتر اینکه ، موقع ظهر نور آفتاب از این منافذ دقیقا بروی کتیبه سوره شمس می افته و موقع غروب هم روی سوره والیل ..
حالا موقعشه ..!!!..
اگه شما یه همچین شاهکاری را طراحی و ساخته بودید اسم خودتون را چطور و کجا مینوشتید ؟
استاد کار این شاهکار … استاد محمد رضا اصفهانی هستند …پدرشون استاد حسین بوده که طراح و معمار سی و سه پل بوده ..
حالا اسم خودش را کجا نوشته؟ داخل محراب .. ولی جائی که دیده نشه …
تو دیواره سمت راست نوشته : عمل فقیر حقیر محتاج برحمت خدا
وتو دیواره سمت چپ نوشته : محمد رضا بن استاد حسین بنا اصفهانی
خدای من !!
چقدر تواضع؟ چقدر خضوع؟
این همه مسجد .. رفته یه جا که تو دید نباشه .. خیلی هم کوچولو ..
تازه همونجا هم اسم باباهه را بزرگ کرده ..
کاش یاد بگیریم…کاش ..
ارادتمند کمترین مجید ، پسر آقا حاتمی بزرگ (روحت شاد)
عااااالی بود من که همراهت بودم تو این سفر اینقدر ریز دقت نکرده بودم روحم تازه شد.
ای بابا … بانو جان … کدوم ماست فروشی میگه ماستم ترشه ؟؟